۱۳۸۸ مرداد ۲, جمعه

بی حوصلگی

سلام بچه ها!

خوبین من دیگه حال ندارم جرج هم به خدا یه چیزیش  شده سرش مگه از تو کتاب بیرون میاد! منم که الاف همین طوری میچرخم البته مغاره میریم ها ولی خوب بازم حوصلم سر میره! شما اگه راهی دراین بگین! جدیدا میخوام برم تویه تیم کوییدیچ  اونجا هم حال میده ها !
نمی دونم چی میشه! امروز تمرین داریم راستی منم برایه خودم یه فایربالت گرفتما عکسشو براتون میزارم!
خوب دیگه برم جرج گفته بود تا نیم ساعت دیگه بم تو اتاقش ببینم چی میخواد بگه! خوش بگذره!